هر دوتامون شاغلیم
اون روزایی که پیش همیم اوکیه حالا بماند که این سه چهار روز اخیر خیلی کم حرف شده بود حتی وقتی پیشش بودم
دوستاش زنگ زدن بهش کارش داشتن یکم با من موند بعد منو رسوند خونشون گفت میام یک ساعته که شد ۱۲ شب اومد
طول روزم که باهم نیستیم
صبح بخیر من میگم مگر این که روز قبلش گلایه کرده باشم یادش مونده باشه بگه
از صبح سر کار تا ۴
من معلمم میدونه ساعتی که تموم میکنمو درغ از یه پیام یه زنگ یه خسته نباشید
ساعت ۴ من تازه کلاس خصوصیام شروع میشه اون وسطا من زنگ میزنم که خسته نباشی رفتی خونه و فلان همیشه حرفش اینه الان رسبدم خستم برم یچیزی بخورم
میگمم خب کارت تموم میشه یه پیام بده حداقل میگه نه الان تازه رسیدم دیگه
میره میخوابه تااا ۷ ونیم ۸ بعدش حالا اگه یادش باشه یه پیام میده که دارم با دوستام میرم بیرون
۱۱ میاد خونه با مامانشه تازه دم دمای یک شب من یادش میوفتم
از اینستا پست چرت و پرت بفرسته
یه زنگم بزنه در حد نیم ساعت که اون موقع من واقعا خستم از صبحش سرپام
نمیدونم این نمیفهمه
یا من زیادخواهم
قبل این که بره تو این کار جدیدش تایم کاریش کم تر بود اصلا اینجوری نبود
کلا ربطی به کارشم خیلی نداره نرمال نیست این همه خبر نگرفتنا که تو که میدونی من چه تایمی تعطیل میشم یا دوباره کلاس دارم یه پیام انقدر سخته
حالا این کوچیک ترین موردشه