افسرده شدم
کم بدبختی دارم اینم روش
بچه های کلاسمون باهام یهو بد شدن چند روز به خاطر فوت بابابزرگم نرفتم مدرسه
تو همون چند روز این عقده ای ها رو برگرداندند و مدیر بیسوادمون گرفته معدل و نمره های منو اشتباه وارد سامانه کرده همه فکر کردن پارتی بازی کردم
بماند افسرده شدم
انگیزه ای واسه درس ندارم
دوماهه صبحا بهم میخندن مسخرم میکنن یه روز گفتم به چی میخندین دعوا افتادن باهام موهامو کشیدن مدیر هم طرف اکثریت رو گرفت
بماند تو کل مدرسه شایعه پخش کردن همه چپ نگاه میکنن
توهین میکنن
مسخره میکنن
جوابمو نمیدن
حرف میزنن
امروز نرفتم مریض بودم فردا هم ۳ درس امتحان داشتیم زنگ زدم به یکی از بچه ها که فقط اون جوابمو میده گفت فردا دو تا امتحان لغو شده بچه ها تو گروه گفتن و خودشم امروز نرفته و درسارو بچه ها توی گروه گذاشتن
رفتم دیدم منو از گروه حذف کردن فقط بچه های کلاس تو گروه ن
من الان چیکار کنم ؟
گناه من چیه یه مشت مریض و تحمل کنم
ترو خدا راهنماییم کنین واقعا نمیتونم بیخیال باشم آخه نه که مشکلات تو زندگیم ندارم که بخوام این هارو تحمل کنم
نه باهاشون کاری دارم نه حرفی نه بد اخلاقی ولی اونا ...
