شوهر من چندین سال تو یه رابطه بود و این خیانت طی قبل بارداری و حین بارداری و بعدش تا ۲سالگی پسرم ادامه داشت و هربار من برخورد جدی میکردم وتهش نمیذاشت برم و هزاران قول و قرار تا دفعه آخر که بهم حق طلاق داد .خلاصه بعدش انگار واقعا از ترس بی مادر شدن بچه یا حالا خواستن خودم یا مهریه خلاصه انگار آدم شده.٫ولی هر موضوعی دلمو میشکونه اعصابم ضعیفه مدام بحث داریم ولی جلو بچه وبقیه حفظ ظاهر میکنیم ولی تو پیام و شب که بچه میخوابه قشنگ نصفه هفته ما با بحث و دعواس ....نمدونم چیکار کنم.مشکل مالی نداریم ولی هرچیز کوچیک که قبلا اصلا نمیدیدم الان دلخورم میکنه .ما ۷سال دوست بودیم.۱۲ ساله ازدواج کردیم متاسفانه ۸سالش با خیانت گذشت