اینکه میگم پسره، از این جهته که نمیدونم چی ایم الان، لطفا کامل بخونید نظرتون بگید،خلاصه میگم.
کراشم بود مدت ها
خیلی ادم مغرور و خشن و جدی و همچنین خودشیفته ایه یه بهونه ای پیدا کردم یک هفته مونده به تولدش بهش پیام دادم و بعد هم تولدشو پیام دادم
موقعی که برای تولدش پیام دادم من هی صحبت میکردم، اون کوتاه کوتاه جواب میداد، دیگه منم دیدم چیزی ازش در نمیاد بیخیال شدم و اخرین پیامشو فقط ری اکت زدم، نیم ساعت بعد خودش دوباره پیام داد و بحث دو ساعتی ادامه پیدا کرد و از خودم پرسید و ...
دیگه به همین نام و نشون شد کار چند شبمون پشت سر هم، شبا بعد از کارش خودش پیام میداد، آها اینم بگم که همون شب تولدش یه بحث کوچیک داشتیم که خودش معذرت خواهی کرد
باهم حرف زدیم یکمم بیشتر اشنا شدیم تا جمعه شب، من این دفعه بهش پیام دادم و صحبت کردم تا زد تو فاز منحرف بازی و بحثمون شد