تا چشامو باز کردم پدر مادرم بین من داداشام فرق گذاشتن هر حرفی بهم زدن همه مدل دلمو شکستن یه مادر بزرگ پیرم دارم که بد دهنه نه تفریحی کردم نه جایی رفتم هیجان با خانوادم حال سالی یکبار پیکنیکم نمیریم خودشون میرم باغ منم ببار رفتم زدن تو سرم فک میکنم اضافی ام هر شب گریه میکنم من محبت ندیدم کمبود محبت دارم یکی باشه بغل کنم گریه کنم تا صبح دلم گرفت جایی پیدا نکردم جز اینجا