دراز کشیدم استراحت مطلقم دخترمم نقاشی میکشه شوهرمم روبرو تلویزیون منتظر فوتبال
اسپرم اش ضعیفه بچه ندارین
خونه ام همسرم رفت جای دوستش منم خونه نشستم
یکم سرماخوردم و بی حالم میخوام بخوابم ولی خوابم نمیبره برای اولین بار دیشب زود خوابیدم تا ساعت 9 خواب بودم
ناهار کتلت گذاشتم هنوز نخوردیم احتمالا ۱ساعت دیگه
تو یک ساختمونیم با مادرشوهرم شوهرم زنگ زد گفت شاک زیاد بزار برا مادرمم ببریم اعصابم خورد شد چون بیشتر روز هفته من عذا میبرم بعد مادرشوهرم جاریمو دعوت میکنه ما بو غذا میکشیم فقط
ولی خب دلم نیومد دل شوهرمو بشکنم الان وایسادم شام میپزم آماده بشه براشون ببرم چون اونا زود غذا میخورن ما دیرتر میخوریم
طبق معمول خونه ،حموم کثیفه ازصبح میخوام بشورم ولی نه حال دارم وابنکه حس میکنم اسراف اینقدر اب هدر بدم تا حموم بشورم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
