امروز ظهر با استادی که باهاش کارآموزی دارم میگذرونم جلسه دارم و باید پروژه رو تحویل میدادم کل هفته مشغول درس خوندن بودم وقت نشد به این کار برسم مجبور شدم کل شب رو بیدار بمونم ظهر هم جلسه س. بعدشم باید درس بخونم چهار روز دیگه یه امتحان دارم و پنج روز بعدشم یه امتحان دیگه. هر جفت شون هم بی نهایت سخت و زیاد.
پایان نامه م هم یه طرف... زبان فرانسه هم که هیچ.
دو هفته پیش یه کار دندون پزشکی فوری برام پیش اومد وقت نمیکنم برم رسیدگی کنم هزینه ش هم که اینجا سر به فلک میکشه.
کل دیشب وسط کارم هی گریه میکردم دوباره جمع میکردم خودمو دوباره گریه م میگرفت. قصدم غر و ناله و انرژی منفی دادن نیست. خواستم یکم درد و دل کنم.... خیلی خیلی میترسم و اضطراب دارم و حس تنهایی