کمک می‌خوام برای داستان فانتزی که دارم مینویسم

عباسیh

عضویت: 1404/09/06

تعداد پست: 558

اصلا فرقی نمیکنه، هرچی به ذهنت رسید

آهان فردا بشت میگم

1404/09/14

|

01:45

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

نورلند

عضویت: 1404/06/04

تعداد پست: 183

وای تو عالی هستییه چنتا چیز دیگه هم اگر به ذهنت میرسه بگو واقعا نیاز نیست عالی باشه ، چرتو پرتم باشه ...

سایهای از سوی شمال در راه است...
سایهای که نفس ندارد، اما جان میگیرد.
چراغهای روستا را یکییکی خاموش خواهد کرد
و آنکه اولین شعله را برمیافروزد آخرین کسی است که باقی میماند

نورلند هستم سرزمین هیچ..neverland

1404/09/14

|

05:08

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

نورلند

عضویت: 1404/06/04

تعداد پست: 183

کلهقندی حس کرد کسی پشت سرش ایستاده برگشت اما کسی نبود. سینهاش منقبض شد. فکرش به آخرین جمله پیشگو برگشت: کسی که امشب خواب نمیبیند.

نورلند هستم سرزمین هیچ..neverland

1404/09/14

|

05:09

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

بانو_آناهیتا

مدیر استارتر

عضویت: 1400/07/23

تعداد پست: 7247

سایهای از سوی شمال در راه است...سایهای که نفس ندارد، اما جان میگیرد.چراغهای روستا را یکییکی خاموش خو ...

ممنون، واقعا عالیه❤️

تا اطلاع ثانوی این کاربری امنیت ندارد😑میپرسید چرا؟ چون خواهرم نام کاربریمو پیدا کرد😐بله، اینجا هم به فنا رفت

1404/09/14

|

12:04

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

بانو_آناهیتا

مدیر استارتر

عضویت: 1400/07/23

تعداد پست: 7247

کلهقندی حس کرد کسی پشت سرش ایستاده برگشت اما کسی نبود. سینهاش منقبض شد. فکرش به آخرین جمله پیشگو برگ ...

😁💞

بسی متشکرم

کمکم کردی❤️

تا اطلاع ثانوی این کاربری امنیت ندارد😑میپرسید چرا؟ چون خواهرم نام کاربریمو پیدا کرد😐بله، اینجا هم به فنا رفت

1404/09/14

|

12:05

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب