قبلا عکس داده اونم یک بار قبلش هم در برابر عکس دادن مقاومت می کرد ولی شمارش هم بهم داده
خودش می گفت نمی دونم چی شد دلت بردم دلم بردی چی داری چکار می کنی مهربونی و از این حرف ها دوستش می گفت کسی باهاش اوکی نمی شه به خاطر اخلاقش یکی دیگه از بچه های گروه گفت بهش پیشنهاد داده قبول نکرده به خاطر همین که هی میره بعد از چند وقت میاد
نمی دونم دلم نمی خواد فقط ناراحت بشه نمی دونم چکار کنم چی بگم
چیکارس پسره چن سالشه
25 سال
کار گر هر کاری بهش بخوره انجام میده الان که فصل پرتقال هست تا قبل از اینکه این جوری بشه میرفت باغ پرتقال میوه چینی دوستش هم چوپان هست کلی گوسفند داره مال خودش ده تا هم سگ داره مال خودش
می گه پولدار هستم از موجودی حسابش عکس فرستاد البته مال باباش گفت اینا همه مال بابام هست خیلی پولدار هست داده همش به من ولی من دلم نمی خواد دست بزنم به پول های بابام قبلا هم عاشق یک دختره بوده که دختره رو بزور میدن یکی دیگه دختره هم خودش آتیش می زنه اینم همیشه فکر می کنه به خاطر این هست همیشه خودش سر زنش می کنه
نه فقط عکسش دیدم
قبلا یکی بوده که همو دوست داشتن دختره رو بزور به خاطر پول میدن یکی دیگه اونم دختره خودش آتیش می زنه اینم همیشه فکر می کنه تقصیر این هست بعدم ما از اول قصدمون ازدواج بود نمی دونم فقط نمی خوام ناراحت بشه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
