اما دیشب داشتم دنبال یه کاغذی میگشتم دفترچه قدیمی رو پیدا کردم یه چیزایی توش نوشته بودم مال ۴ سال پیش بود مال زمانی که شوهرم ورشکست شده بود و به زور دوباره سر پا شدیم پر از قرض و بدهی مستاجر بودیم باید جا به جا میشدیم پول نداشتیم بزاریم روی رهن خونه با رهن مام جایی خوبی نمشد خونه گرفت نوشته بودم ک خدایا تو رو به بزرگیت قسم کمک کن قرضامون رو پس بدیم و یه جای خوب مستقر بشیم ...چهار سال گذشت و من که الان داشتم اونارو میخوندم نه تنها دوباره کاسبی شوهرم رونق گرفت و بدهی ها رو دادیم بلکه صاحب خونه شدیم خونمم جای خیلی خوبی توی شهره و متراژش ۱۲۰ متره یه واحد اپارتمانه من اون روزا به یه خونه ۵۰ متری هم راضی بودم ....خدایا بازم میسپارم به خودت تو میدونی منو کجا ببری ...