2777
2789

تو شهرم ولی خونه شوهرم یک زندانه و شکنجه گاهه برام . دوس دارم برم روستای پدری کنارشون زندگی کنم شاغلم مشکلم فقط پرستار بچه هس. اونجا خانوادم و‌کنارشون آرومم بچمم هر وقت میریم حتی دوس نداره برگردیم چون بچه زیاده خیلی خوش میگذره بهش

سرزنش نکن چرا بچه اوردی شما از قصه زندگی کن بیخبری

شوهرم هر روز خدا اونقدر فحشم میده گاها هم میزنه که چرا دو‌دونه لوبیا افتاده چرا نوکری خواهراشو نمیکنم چرا دم میوه رو‌نخوردم . میره تو شهر منو سوار ماشینش نمیکنه که مبادا با پول خودمدخرید کنم اگه ببره تا خود مقصد فحشم میده

البته با بچه هاش خوبه فقط با من اینه

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

چرا باید به زندگی تن بدی به خاطر بچه هات؟ فکر کن اونا دو روز دیگه بزرگ میشن میرن تو میمونی و شوهرت میخوای چیکار کنی؟ همون دلخوشی که بچه هات هستن هم نداری بزرگ شدن و دیر به دیر سر میزنن دوباره همون فضای بد تو خونه هست حتی الان هم اذیت میشی همسری که ارزشی برای زنش حفظ نکنه و توهین کنه اونم جلوی بچه ها لایق زندگی کردن کنارت نیست تو باید ارزش و غرور خودتو داشته باشی تا ازت حساب ببرن اینجوری پیش بره اونجا هیچ چیزی برای تو باقی نمی‌مونه سخته طلاق گرفتن با بچه اما نگرفتنش سخت تره بار هرجور خودت صلاح میدونی

الان طلاق گرفتی ؟مطمینی بچه ها رو بهت میده

چه میدونم اون برا بچه هاش جونشم میده اگه ببینه دوس دارن پیش من باشن میزاره ولی منم اگه ببینم اونجا خوشبختند مشکلی ندارم

پدرت با شما چطور بود دوستون داشت

نه اصلا اصلا داداشام همه فراری شدن منم واسه اینکه از شرش راحت بشم ازدواج کردم بدبختر شدم با اینکه تحصیلکرده و شاغل بودم باز هر روز فحش و نفرین نمیدونم چه مرگش بود 

بعد ازدواجم استعفا دادم چون شوهرم اوایل ظاهرا مهربون بود الان افتادم تو یه جهنم جدید 

بخدا طلاق بگیری ثواب کردی 

تنها بزرگ کردن بچه هم سخته دو روز خونه بابات بمونی احساس سر بار بودن میکنی و هر کس هر رفتاری داشته باشه به خودت میگیری ناراحت میشی اینا گوشه ای از مشکلاتت خواهد بود

ولی با شرایط این شوهر هم نمیشه زندگی کرد به قول خودت مثل زندانه

شوهرتو باید یه گوشمالی بدی دست از رفتار زشتش برداره

بعد چند سال بچه هاتو بزرگ کن بزار برو

نه اصلا اصلا داداشام همه فراری شدن منم واسه اینکه از شرش راحت بشم ازدواج کردم بدبختر شدم با اینکه تح ...

حالا این برا بجه هاش جونم میده مادی هم هزینه میکنه خونه هم براشون میخره فقط من تو این وسط فحش خورم

حالا این برا بجه هاش جونم میده مادی هم هزینه میکنه خونه هم براشون میخره فقط من تو این وسط فحش خورم

مهم عشق و محبت هست تو خانواده که شوهرت توانایشو نداره

سربه سر شوهرت نزاره بهش اجازه نده جلوی بچه ها بهت توهین کنه

مهم عشق و محبت هست تو خانواده که شوهرت توانایشو ندارهسربه سر شوهرت نزاره بهش اجازه نده جلوی بچه ها ب ...

اون تو ذاتش هس خانوادگی همینن مشگل تینجاس شبا نمیزاره جدا بخوابم و من انگار با یزید میخام یه جا باشم بعد که اظهار ناراحتی میکنم کتک میزنه ملعون

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز