نمیتونم نوزادم رو به عنوان بچه خودم بپذیرم

به خواهرت فرصت بدید افسردگی گرفته نیاز به زمان داره درضمن این یه امتحانه و خواست خدا بوده اگه خدا نمیخواست نمیشد پس حالام دنبال مقصر نگردید ب نظرمن بیشتر مشکل از پزشکاست ....

ب خواهرت بگو صبور باشه و برای بچه نذر و نیاز کنه .سفره حضرت زهرا بندازه انشاالله ک مشکلش حل میشه 

خب دیگه یه جوری با قاطعیت گفت چرا نزدی انگار خودشون خیلی محکم زدن

عزیز  چون نتیجشو دیده نمیخاد دوباره برا کسی تکرار شه و اون اتفاق بیفته هرچند اتفاقه دیگه ممکنه پیش بیاد یا پیش نیاد 

به خواهرت تجربه من رو بگو.افسردکی شدید بعد زایمان.اصلا وقت خوبی برای تصمیم های مهم نیست بگو تحمل کنه تا شش هفت ماهگی بچه.اصلا منتظر نباشه یهو حس مادری سراغش بیاد.ارام آرام لذت ببره

بیشتر مقصر دکتر زنان خواهرت بود و دکتر شیفت بیمارستان 

دکتر زنانش بایس معاینه میکرد که میتونه یا ن 

دکتر شیفت هم حتما بایس پاسخگو باشه و ماما شیفت 

من دخترم زود بدنیا اومد دیگه نرفته بودم واسه معاینه 

به زدن نیست مقصر بودم که بخاطر غرورش نذاشتم خونوادم خرج هزینه سزارین بدن 

چون مامانم بچه اولش بدزا بود و بفیه رو سزارین کرد 

به منم گفت سزارین کن خودم پول میدم گفتم تو فامیل پخش میشه غرورش خورد میشه

بله دقیقا اصلا هیچ شیرین،کاری نداره 

دخترمو میبردم کاردرمانی یه زن و شوهر به شدت افسرده دوقلو بچه هاشونا میوردن یه دختر و پسر  ۳ ساله که خیلی مشکل داشتن 

خیلی سخته خیلی یه خانمی رو میشناسم دیگه پسرش بیست سالشه خودش زمان خودش تحصیلکرده وزرنگ بود میتونست یه زن موفق باشه ولی زندگیش پای بچه مریضش نابود شد خودشو وقف بچش کرد همسر نامردش ازدواج مجدد کرد که زندگی نرمال رو تجربه کنه و ایشون جدا شد