من اینجوری هم که اگه شیشلیگ برم تنهایی بخورم بهم خوش نمیگذره
اما اگه با ده نفر دیگه برم فلافل بخورم بهشدت بهم خوش می گذره
هرکی بخواد بره بیرون مثلاً مامانم بخواد بره سوپر مارکت هر جا فرقی نداره
حتما باهاش میرم
هر چی بیشتر دورم شلوغ باشه بیشتر بهم خوش می گذره
از تنهایی از اینکه دوستامو از دست بدم بی نهایت می ترسم
تنهایی نمی تونم کاری بکنم بهم خوش بگذره
و کلا خوش بودن رو ملزم به حضور دیگران می کنم
اینطوری ام که فرضا اگه ده سال دیگه من پولدارترین و موفق ترین آدم دنیا باشم ولی تنها باشم این پول و موفقیت به هیچ دردی نمی خوره و اصلا نمی تونم کاری بکنم که بهم خوش بگذره چون تنها هستم