ی اقا پسری معلمم بود. و ازونجایی ک همه ی ما شیفته ی کسایی میشیم ک از خودمون بیشتر میدونن بشدتتت من ب این ادم جذب شده بودم، ی نابغه بود توی ریاضی فیزیک و خودش داروسازی میخوند تو یکی از بهترین دانشگاه های کشور
هربار ک من با این ادم کلاس داشتم تلاش میکردم کلی باهام خوشبگذرونه، اونم انگار دوست داشت با من معاشرت کنه. تو هرینه کلاسها کلی ب من تخفیف میداد و با من کمی صمیمی تر از باقی شاگرداش بود
هستین بقیشو بذارم