کاملا شرایطشو داشتم که برم شهر دیگه
ولی تمام عمرم راضی بودم از هوای خوبش ،اینکه نزدیک دوست و آشنام
هیچ کمبودی بنظرم نداشت
اما الان که باردار شدم یه بارداری پرخطر فهمیدم چه اشتباهی کردم اگه خدا نکرده نصف شب یا هر وقت اتفاق ارژانسی برام بیفته چطوری سه ساعت راه برم تا برسم به دکترم و بیمارستان خوب
این فکرا داغونم میکنه الانم اصن شرایط ندارم برم اونجا
شوهرم شغلش اینجاست
خواهرم مدرسه بچش اینجاست
مامانمم میگه نمیتونم چن ماه بیام اونجا
اگه نزدیک پزشک خودم بودم نزدیک یه بیمارستان مجهز دلم قرص بود