من بچه ای بودم که از بچگی با مشکلات خانوادگی دست و پنجه نرم کردم،نامزدمم دقیقا همینطور همیشه نادیده گرفته شده و ضربه زیادی توی خانواده خورده،خیلی وقتا حس میکنم اون همه سختی الکی نبود،حس میکنم اون همه سختی اون همه گریه و ناراحتی باعث شده برسم به اینجا باعث شده من و نامزدم همدیگه رو توی هر شرایطی درک کنیم و به یاد بیاریم کسی رو جز خودمون نداریم،هیچ وقت فکر نمیکردم کسی رو دوست داشته باشم که ازش ناراحت باشم ولی ۵ بعد دیگه یادم نیاد دقیقا حرفی که نامزدم دیشب گفت بهم
ولی یه حرفی رو یادم نمیره مامانم بچه بودم تا همین چند سال پیش بهم میگفت مطمئن باش پیش ما خیلی سختی کشیدی ولی یکی پیدا میشه که به زندگیش برکت میدی آرامش میدی اونم در خوشبختی رو به روی تو باز میکنه
حقیقتا توی کار خدا موندم...،نمیدونم چی بهش بگم فقط میتونم بگم مرسی که آخر اون همه سختی شد این......
شاید از نظر شما خنده دار باشه ولی خیلی یهویی به گذشته ام و الانم فکر کردم زدم زیر گریه آروم دارم گریه میکنم بقیه بیدار نشن
میدونم چه حس خوبیه،امیدوارم همه دختر و پسرا بعد کلی سختی همچین آرامشی نصیبشون بشه🙏🏻🥹