روزها می گذرند وغم من کم شدنی نیست
روزها میگذرند وبا خود گویم که غمم تسلی یافت اما..
اما پنج شنبه ها ،یلی این خیال واهی را به دلم می کبوبد😭
عمو جان به گریه های من اهمیت نده
حالت خوب باشه منم حالم خوبه
عمو جان اونجا که رفتی پا دردت خوب شد؟
عمو جان سیگار هم بهت میدن بکشی؟
عمو چطور سیگار ترک کردی عمو
عمو یادته گفتی من نمی تونم ترک کنم
عمو پاکت سیگارتو چه کنیم
عمو اونجا کی پاهاتو ماساژ میده
عمو اونجا سر به سر کی می زاری
عمو خیلی دلم تنگته
عمو دور و برمون کلی فامیله
ولی وقتی رفتی هیچ کس انگار نیست
نمی تونم بیام سر مزار برات گریه کنم
چون تا وقتی بودی باید التماس میکردم که بیام پیشت
حالا که نیستی دوست ندارم اصرار کنم
دوست ندارم برم تو حیاط خونتون دیگه
اکه برم کسی رو صندلی نشسته نیست با کت وشلوار درحال سیگار کشیدن
عمو وفتی میرم خیلیا میان خوش آمد می گن اما هیچ کدوم بع دلم نمیشینه
😭😭😭😭😭