بچه ها من کلا یدونه رفیق نزدیک دارم
بعد یه عروسی مشترک دعوت شدیم
امروز گفتم مامان من چی بپوشم اینا
بین اینکه پیراهن کوردی بپوشم یا با مانتو اینا بیام مونده بودم..
گفتم فلانی رفیقم گفته من لباس کوردی میپوشم
مامانم سریع شروع کرد غر زدن ک وای چجوری خانوادش اجازه میدن😐این داره اینطوری لباس میپوشه ک یکی ببینتش [دیگه خودتون میدونید منظورش چی بوده]
این اولین بار نیست ک اینطوری نسبت ب همه بدبینه
هر موضوعی پیش میاد همش فکر عجیب و مسخره میکنه
روانی شدم بقران
چرا باید درمورد مردم اینطوری حرف بزنیم اخه
مگه لباس کردی چشه
لباس محلی ما اصلا لختی نیست ک
همه بدن پوشیدس
تازه گشاد هم هست
چ لزومی داره راجب ینفر همچین حرفی بزنی زشته بخدا
این نیست فقط ها
هر چیزی پیش بیاد همینطوری میگه
من خیلی تو خودمم و مشکل افسردگی دارم
هر سری میاد و مشکوکه بهم میگه تو دوستپسر داری
فلان
با کسی دوست میشم سریع میگه میخاد اذیتت کنه
یه دوست داشته باشم برادر همسن من داشته باشه سریع میگه این فلانه و...
هرموضوعی ک فکرشو کنید
توی خونه ما ب بزرگترین موضوع تبدیل میشه و بدبینانه بهش نگاه میشه
بعد بابام اصلا اینطوری نیستا
خیلی خوشبینه
