نمیدونم چرا وجود همه پر از عقده و خشمه!!
واسه نفس کشیدنتم بهت میپرن بدترین حرفارو میزنن انگار نه انگار توهم آدمی منتظرن انگار اشتباه کنی مچتو بگیرن خب چیو میخوای ثابت کنی؟؟؟؟
مامانم از صبح دهنمو سرویس کرده موهامو چتری پرده ای زدم میگه عین پیرزنایی یه حنا هم بذار قشنگ پیرزن شی انگار هفتاد سالته با اون فرق وسط خب مگه من چیکار کردم یا اصلا چشه مگه این همه آدم زدن کلی تعریف شنیدن و قشنگه به من رسید پیرزن!!! تا پا میذارم تو خونه واقعااااا میگم تا کفش بی صاحابمو در میارم فقط تیکه تیکه. صورتت جوش داره(دوتا دونه رو پیشونیم) نمیشه بهت نگاه کرد چقدر زشتی چقدر عنتری
ملتم که کلا طلبکارن دهن وا کنی ضایعت کنن
سوال بپرسی یجور نگات میکنن انگار احمقی
منتظر یه فرصتن بیان مسخرت کنن
مثلا امروز صبح رفتم کلاس دیدم روی میزم یه جمله ای یکی نوشته آرزوی موفقیت و اینا نمیدونم اصلا خط کیه دوستم اومد داشتم بهش میگفتم مثلا میدونی اینو کی نوشته اینا یکی ازونور اومده میگه وای تو چقدر اسکلی رو میزت از خودت تعریف میکنی هرهرهر
اصلا من ننوشتم حالا اگه من یه موفق باشی رو میزم بنویسم انقدر چیز عجیبیه که یکی ازونور بپره بیاد بگه تو چقدر اسکلی؟
حالا اینا فقط بخشای کوچیکیه
فقط برام سواله چرا انقدر ملت دوست دارن آدمو مسخره کنن هزارتا برچسب به هم بچسبونن درحالی که هیچی از زندگی طرف نمیدونن
چی بگم شاید واقعا مشکل از منه برای همین اینجا مطرحش میکنم