حواسم نبود فکر نمیکردم مادر شوهرم امده تو آشپز خانه و بلد باد مهدمو خارج کردم و گوزیدم پشت سرم نگاه کردم دیدم داره نگاه میکنه و رویریشو گرفته روصورتش بعدش هم گفت اوفف خجالت بکش و از اشپز خونه رفت بیرون منم بهم برخورد گفتم خجالت تو بکش ۵ دقیقه نمیشینیی جا حالم ازت بهم میخوره
اونم زنگ زد به شوهرم گفت بیا دنبالم با این زن گرفتنت
مطمئنم شوهرم میاد خونه باهام دعوا میکنه و شاید کدوم بزنه چیکارکنمم