من حس میکردم میخوام شوهرمو خفه کنم
هرحرفی میزد حس دعوا داشتم
از زندگی بیزار بودم مدام استرس داشتم
حس میکردم دست وپام بسته ست
مقصر شوهرم بود اوایل زایمان یه سری سرکوفتا بابت خانوادممیداد منم خیلی فشار بهممیومد اولی هم ک زاییده بودم چون سه هفته زودتر شد حس مرگ داشتم همش میگفتم شکمم کو براخودمگریه میکردم روانی بودم حس خالی شدن شکم هم برام افسردگی داشت
دیگه تا یکسال حالم بد بود از یکسالگی بچم چون تونستم با ماشبن خودم ببرم بیارمش وتنها کافه و رستوران برم وخودمم یکم صبرموزیادکردم بهترشدم الان بچم۱۵ماهشه