ی فامیل داریم دخترش پرستار عاشق همکارش شده اون پسره همه رو فرستاده تا قبول کنه مادرش ولی مخالف بوده دیگه بقیه فامیل گفتن دخترت عاشق شده شاید خودکشی کنه قبول کن قبول کرده ولی میگه پسر زشته چرا باید دختر منو بگیره یا میخواسته ی ادم پولدار تر بگیرش انگار رفته چندماه پیش بیمارستان دادو بیداد که پاتو از زندگی دختر من بکش بیرون الانم که راضی شده با دخترش حرف نمیزنه نمیفهمم چشه اینطور میکنه
چون مادر اگاهی نیست اگر فقط معیارش قیافه و پوله تو همین چند دقیقه پیش تاپیکی رو میخوندم که شوهر خوش قیافه ای با وضع مالی نسبتا خوب داشت که چون انسانیت نداشت و از نظر فکری نابالغ بود ذره ای برای زنش خرج نمیکنه و دائم با حرفها و رفتارهاش زنشو تحقیر میکنه ...تو ازدواج هیچ چیز اندازه شخصیت و جنم و با شعور بودن ارزشمند نیست