بچه ها من ۷ساله ازدواج کردم باهزار و یکی و مشکل و بدبختی دارم زندگی میکنم آدمی هم نیستم ک بخوام پیش هرکسی سفره دلمو باز کنم ی دختره ۶ساله دارم نزدیک دوسال پیش باردارشدم تو ان تی گفتن احتمال سندروم داون ک تو غربالگری دوم و آنومالی معلوم شده بچه کاملا سالمه و هیچ مشکلی نداره ولی از اونجایی ک تو مجتمع زندگی میکنم ی خیر ندیده من و دیده بود تو مطب دکتر وفهمیده بود ک ان تی همچین حرفی بهم زدن و اومده بود همه جاپرکرده بود بنا ب دلایلی اون بچه تو ۶ماهگی تو شکمم مرد الان ۴ماهه باردارم یکی برام کتاب باز کرد گفت نظر داری و حداقل تا ۳ماهت تموم نشده نباید حتی ب نزدیک ترین هات هم بگی بارداری منم تا ی هفته پیش ب هیچکس حتی مادرم نگفتم اینم بگم من .مامانم داداشم وخواهرم همه تو ی مجتمع زندگی میکنیم تو بلوک های مختلف از بخت بدم چند روز پیش جایی بودم یکی گفت بارداری مبارکه زن داداشم اونجا بود یهو ب طرف گفت مگه بارداره منم ک میدونستم چند روزیه داره از این و اون میپرسه ک راسته خواهرشوهرم حامله است گفتم ب جا اینکه از مردم بپرسی از خودم بپرسم ک اینم نامردی نکرد و .....
خداکنه هیچ زنی در ارزوی مادرشدن نباشه و تمام زنان سرزمینم طعم مادرشدن رو بچشن😍😍
از اون روز زن داداشم شروع کرد هرجا نشست پشت من حرف زدن ک خوبه من ۲تا بچه دارم عرضه نداره ی پسر هم بزاعه خوبه ی بچه عقب مونده خدا داد بهش سقط کرد و خیلی حرفهای دیگه هرچی هم بهش میگن خب حالا بهت نگفته وقتی مادرش هم نمیدونسته چراباید ب تو میگفت میگه ن این از جنس خرابشه ب من نگفته حالا خوبه دخترا زاعه و این چرت و پرت ها شاید باورتون نشه ی حرفهایی میزنه و ی چیزایی گفته ک الان یادش میافتم فقط دارم اشک میریزم و مینویسم
خداکنه هیچ زنی در ارزوی مادرشدن نباشه و تمام زنان سرزمینم طعم مادرشدن رو بچشن😍😍