خانوما پسرم هفت ماه و ده روزشه همچنان از آنها بودن تو خونه خودم میترسم از تنهایی دلم میگیره از روز صبح شوهرم که میخواد بره سرکار باهاش میرم خونه مامانم ظهر باهاش برمیگردم خونه چکار کنم بتونم تنها بمونم تو خونه 😔😔😔😔
به قول کافکا : بغلم کن ، بغلم کن که حرف زدن کافی نیست .... پناه میبرم به رویا ....از شر تمام واقعیت های تلخ ...نمیدانم رسیدن چیست،اما بی گمان مقصدی هست که همه وجودم به سمت آن جاری است...
امیدوارم منم بتونم😔هنوز حال روحیم روبراه نیست بخدا همش حس میکنم با حضور بچه دیگه هیچوقت قرار نیس به ...
ن عزیزم طبیعیه
بزرگ میشه درست میشه
به قول کافکا : بغلم کن ، بغلم کن که حرف زدن کافی نیست .... پناه میبرم به رویا ....از شر تمام واقعیت های تلخ ...نمیدانم رسیدن چیست،اما بی گمان مقصدی هست که همه وجودم به سمت آن جاری است...
به قول کافکا : بغلم کن ، بغلم کن که حرف زدن کافی نیست .... پناه میبرم به رویا ....از شر تمام واقعیت های تلخ ...نمیدانم رسیدن چیست،اما بی گمان مقصدی هست که همه وجودم به سمت آن جاری است...
به قول کافکا : بغلم کن ، بغلم کن که حرف زدن کافی نیست .... پناه میبرم به رویا ....از شر تمام واقعیت های تلخ ...نمیدانم رسیدن چیست،اما بی گمان مقصدی هست که همه وجودم به سمت آن جاری است...