خودم اولیشو میگم
وقتی چهارسالم بود دندونم خراب بود (آخه عاشق قند و شیرینی بودم) منو بردن دندونپزشکی.
انقدر از دیدن یونیت ترسیدم که موقع معاینه دکتر رو چندتا گاز گرفتم و فرار کردم از مطب..تو خیابون پلیس منو گرفت که ماشین منو نزنه و منو برگردوند مطب.خلاصه نگم چه الم شنگه ای راه انداختم.دکتر هم گفت اینو ببرین خونه چون خیلی بدجور شوکه شده. تو راه که برگشتیم خودمو قایم می کردم از چشم بابا😁اومدیم خونه فک می کردم مجرمم.تا دو سه هفته خیلی مودب بودم فک میکردم پلیس دنبالمه 😁😁😁