و نمیتونم کاری برا خودم کنم
نامزدم خیلی بی محلی میکنه بهم خیلی قرار بود مث فردا بریم بیرون زنگ زد گفت من فردا کار دارم در صورتی ک کاری ندارع پنجشنبه ها تا ظهر کار میکنه بدش میره با رفیقش قهوه خونه قلیون میکشه گفت کار دارم نمیام منم خیلی دلم شکست چون لباس انتخاب کرده بودم آرایش متفاوت گفتم باشه نیا بد گفت ناراحت شدی گفتم نه ناراحت چی من کسیو مجبور نمیکنم باهام بیاد بیرون شاید بهش خوش نگذره اونم گفت خب باشه نمیام
بدم بدون خداحافظی گوشی قط کرد خیلی دلم برا خودم سوخت
بد دوست پسر رفیقم هر شب میاد در خوابگاه دنبالش هر شب میاد از سرکار میرسه میاد دنبالش ولی من چی هیچ توجه و محبتی ندارم نگید طلاق نمیتونم شرایط ندارم از شدت ناراحتی خابم نمیبره نمیدونم چیکار کنم واقعا 🥲🥲میخام عین خیالم نباشه ولی دلم ب حال خودم میسوزه