راستش از وقتی پشت کنگور موندم باز اوضاع بدتر شد از درو دیوارم همه تیکه و کنایه میشنوم
دیگ اونقد حساس نیستم ولی خوب صبر منم حدی داره بالاخره😐😔
ی مدت دلم میخواد یکی رو داشته باشم اما شدیدا داخل خودم اخساس کمبود میکنم
اونشب داخل عروسی ی پسرو دیدم خوشم ازشاومد
اما مطمعنم که چون من زشتم و مث اون داروساز و دکتر نیستم بم فکر نمیکنه
از خانواده سرشناسی هستم حتی از هانواده اونم بهتر
ولی حیف ک زشتم 😔😭
چی میشد منم خوشگل میبودم