2777
2789
عنوان

خیلی ازشون به دل گرفتم

184 بازدید | 16 پست

هفت ماه میشه ازدواج کردم،نامزد نموندیم،هردو ازدواج دوممونه،بعد تو پاگشا اصلا خانواده منو دعوت نکردن ،الان برادر شوهرم نامزد کرده دختره رو با خانوادش دعوت میکنن حتی تو دوتا مهمونیاشون ما نبویم کار شوهرم ماموریتیه با همه هماهنگ میکنن بعد آخر به ما میگن میفهمن شوهرم نیس عوض نمیکنن،انتظار دارن من تنها برم که منم نمیرم شوهرم ماموریته میرم خونه مامانم،به شوهرم میگم من از بته عمل اومدم خانواده نداشتم یا چرا وقتی تو نیستی مهمونی میگیرن،حالا انتظار دارن دارن منم پاگشاشون کنم ،جا داره به نظرتون اصلا دلم راضی نیس بخوام دعتوشون کنم،خیلب ناراحتم

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

برا منم خواهر شوهرم تولد گرفته بود زنگ زد همسرمو دعوت کرد به من زنگ نزد عقدیم هنوز من تو خونه پدرمم  منم رفتم از کادوهایی که مادرشوهرم سر عقد ما جمع کرده بود با شوهرم از خونشون برداشتم براش کادو بردم 

جاریت مقصر نیست خودتو اول کاری با اون درگیر نکن که ، حانواده شوهرت ادم نیستن توام کم محلیشون کن مثل خودشون باش تو دعوت کردن و اینا ،ناراحتم نکن خودتو هر چی ریخت اینجور افرادو کمتر ببنی برای زندگیت و اعصابت خیلی بهتره باور کن

جاریت مقصر نیست خودتو اول کاری با اون درگیر نکن که ، حانواده شوهرت ادم نیستن توام کم محلیشون کن مثل ...

آره اخه جاریمم خیلی دماغشو بالا میگیره ،چند دفع خواستم باهاش هم صحبت شم یه جوری فتار کرد پشیمون شدم

خب شما اگه دوست داری بعدا با جاری رفت و آمد داشته باشی، باید پاگشاش کنی دیگه، رفتار خانواده ی همسرت ...

ازش خوشم نمیاد اصلا دوست ندارم بخوام باهاش رفت وامد کنم،خودشو میگیره

آره اخه جاریمم خیلی دماغشو بالا میگیره ،چند دفع خواستم باهاش هم صحبت شم یه جوری فتار کرد پشیمون شدم

خب اگه اینطوره که باید شمشیرو کلا از رو ببندی با همشون بجنگی و قطع رابطه کنی ،شوهرتم پشتت نباشه همش داستان داری

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز