2777
2789
عنوان

تایپک

40 بازدید | 0 پست

پس از جنگ جهانی **دوم**، کشورهای بریتانیا، **روسیه** (اتحاد شوروی)، فرانسه و آمریکا، حدود ۷۸ میلیون کیلومتر مربع از خاک کره زمین — بیش از نیمی از خشکی‌های جهان — را در اختیار داشتند. در مقابل، سرزمین‌های متعلق به آلمان، **ایتالیا** و ژاپن مجموعاً به حدود ۶.۲ میلیون کیلومتر مربع می‌رسید.


.حتماً! این متن را نیز با دقت تایپ و تصحیح می‌کنم. متن حاضر به تحلیل دلایل وقوع جنگ جهانی دوم می‌پردازد.


این تفاوت‌ها بیانگر چرایی حذف کشورهای کامیاب (بریتانیا، فرانسه، **پرتغال** و ...) **و تلاش** آمریکا در حفظ **مرز**‌های موجود و اجتناب آن‌ها از جنگ، و در عین حال، دلیل تداوم ناخرسندی فزاینده آلمان، ایتالیا و ژاپن بود. این امر، سه کشور اخیر را در طول ۲۰ سال **فاصله‌ی** ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۹، به سوی توسعه ابزارهای جنگی کشاند و آن‌ها را به گسترش سرزمین‌هایشان واداشت و ستیزه‌جویی‌های آن‌ها اسباب جنگ جهانی دوم را فراهم آورد.


وقتی جنگ جهانی اول به پایان رسید، اما نظام سرمایه‌داری اروپا جنگ دیگری را **در درون** داشت. سرمایه‌داری اروپا از بازارهای پس از جنگ فربه شده بود. تنها چند ماه پس از جنگ جهانی اول بود که شوراهای انقلابی کارگری به‌ویژه در آلمان پدید آمده و شدیداً طبقه حاکم را نگران کرده بودند. به همین خاطر، طبقه حاکم آلمان به تسلیح **لشکری** ارتجاعی **همت** گمارد تا خطر انقلاب را برطرف کرده و بتواند انقلاب روسیه را از حمایت کارگران اروپا محروم نماید. شوراهای انقلابی کارگری **درهم کوبیده** شدند و بحران اقتصادی بر جای ماند تا این که در سال ۱۹۲۹، میزان بیکاری به درجه‌ای بی‌سابقه رسید. اشتهای استعماری قدرت‌های بزرگ سرمایه‌دوری و قابلیت‌هایشان هم در این زمان به شدت تقویت شده بودند.


دو اتفاق مهم، آتش اولیه جنگ جهانی دوم را برافروخت: حمله ژاپن به چین (ژوئیه ۱۹۳۷) و اشغال لهستان توسط آلمان (سپتامبر ۱۹۳۹). کشورهای درگیر جنگ جهانی دوم در دو گروه بودند که به نام **متحدین** و **متحدین** (احتمالاً منظور متفقین و نیروهای محور است) شناخته می‌شوند.


**هیتلر** برای احیای حیثیت قوم ژرمن، تلاش کرد تا کینه‌های خفته ملت آلمان را بعد از پایان جنگ اول جهانی بیدار کند و حقایقی را که به گفته او و همفکرانش، بعد از پایان جنگ اول و معاهده ورسای، **دول متفق** بر آنان تحمیل کرده‌اند، تلافی کند. هر چند نیروهای **متفقین** عقیده داشتند آلمان **تحت کنترل درآمده**، دیگر هیچ‌گاه تهدیدی برای جهان نخواهد بود.


ایدئولوژی حزب نازی که شخص **آدولف هیتلر** در کتابش «**نبرد من**» **منتشره می‌کند**، بیانگر اندیشه‌های فوق‌العاده شوونیستی بود که برتری قوم ژرمن‌ها را تبلیغ می‌کرد. هیتلر در این کتاب مدعی می‌شود که آلمان‌ها فاقد «فضای حیاتی» هستند. نازی‌ها هم از احساسات مخالف عهدنامه ورسای و نارضایتی ناشی از **بحران** اقتصادی، بیکاری و فقدان حقوق سیاسی سود می‌جستند و ادعا می‌کردند که فقط جنگ می‌تواند خواسته و آرمان‌های آنان، یعنی ملت آلمان، را محقق سازد.


در این میان، عمیق‌تر شدن بحران عمومی سرمایه‌داری — که جنگ جهانی اول و انقلاب شوروی در سال ۱۹۱۷ تجلی‌های آن بودند — بیش از پیش تضادهای جهان سرمایه‌داری را تشدید می‌کرد. جهانی که با غلبه نظام سرمایه‌داری رو به رشد بود، با تأسیس نظام سوسیالیستی در شوروی مواجه شد. از این‌پس، نظام سرمایه‌داری جهانی با یک قطب جدید قدرت روبه‌رو شده بود. شوروی در امور جهانی نقش فوق‌العاده قابل‌ملاح

ظه‌ای می‌یافت.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792