یک هفتست زندگیم سیاه شده،بچه هام مریض شدن،شوهرم خودم،فقط داریم خسارت میدیم از درب خونه تا ماشین و……،دگ خسته شدم ،اشک من از شنبه تا حالا خشک نشده.این خانم معروفه ب شوربه چشم،اسفند صدقه ،…فایده نداره،الانم همسرم اومد یهو حالش بد شد دارم میبرمش درمانگاه،ازتون خواهش میکنم یه ماشالله یا یه وان یکاد از ته دلتون واسم بخونید الهی هزار برابرش ب خودتون برگرده
به قول کافکا : بغلم کن ، بغلم کن که حرف زدن کافی نیست .... پناه میبرم به رویا ....از شر تمام واقعیت های تلخ ...نمیدانم رسیدن چیست،اما بی گمان مقصدی هست که همه وجودم به سمت آن جاری است...