مامان و بابام میخوان بچه بیارن 18 سالمه سال پیش من رو آواره بیمارستان ها کردن گند خورد تو کنکورم خ.ا.رج رح.می بود اینجوری نوشتم پیدام نکنن
حالم خیلی بده دفاع نکنید ازشون حالم بده قلبم رو هزاره
زندگی من رو نتونستن تامین کنن افسرده ام کردن حالا یه نون خور میاد که هرچی بدبختی کشیدم رو اون جبران میکنه
طلاهام رو فروختم براشون برای خونه خریدن میرم بیرون هیچی نمیخرم فشار نیاد بهشون هیچی نه دونستی نه آبمیوه تو خرید همچی حساس حالا