از اول بگم که من قصد جسارت به شهرستانیهای عزیز رو ندارم اصالت خودم مال شهرستانه.این بماند که از خواهرشوهرم رفتارایی دیدم که ازش واقعا زده شدم و رفتارم باهاش مثل قبل نیست.اما موضوعی که ذهنمو درگیر کرده عروسشه.مال یکی از دهاتهای خیلی دوره یه شهرستانه.فک کنم دیپلم داره نهایتا.تو یه خاتواده پر جمعیت بوده.شوهرش وضعش خوبه و این دختر چون خوب میتونه خرج کنه و بپوشه و بگرده خودشو خیلی دست بالا میگیره.توی صحبتهاش غیر مستقیم از خودش تعریف میکنه.بعد رفته مثلا دماغ عمل کرده دندوناشو درست کرده.گواهینامه گرفته.همه رو خونه شوهرش رفته انجام داده.
اما من لیسانس دارم.خودم ماشین دارم.مستقلم راننده گی میکنم خودم درامد دارم.ولی شوهرم ادم بی عرضه ایه.اون دختر دو تا بچه داره که واقعا بی تربیتن.منم دوتا بچه دارم.شهرستان که بودیم همه ما دور هم جمع بودیم.من رفتم سرویس بهداشتی.بچه ی اون گرفت بچه منو برای بار صدم زد.اومدم بیرون دیدم بچه داره گریه میکنه.به شوهرم توپیدم که چرا مواظب بچه نبود.من دیدم خواهر شوهرم و عروسش دارن به من میخندن.خییییلی بدم اومد و زورم اومد.بعد دیگه ما اومدیم تهران خونه مون.تصمیم گرفتم رفتارمو با عروسش عوض کنم.قبلا با هم صحبت میکردیم گاهی شوخی میکردیم.ولی با خودم فکر کردم واقعا چرا من باید اونو تحویل بگیرم .هیچ سنخیتی باهم نداریم.دنیامون با هم فرق میکنه.اون فقط ظاهرش به روزه.چیزی حالیش نمیشه که.واقعا شما جای من باشید از این به بعد که دیدینش چجوری باهاش رفتار میکنید؟؟؟