من مامانم ی تایمی پنیک شد و دیگه خوب شد حالش اصلا اونطوری نشد سه ماه پیشه قضیه دکترم رفت گفت واسه اعصاب بوده از اون موقع من همش میترسم یا همش فکرا بد میکنم افکار منفی دارم راجب مامانم ک خدایی نکرده چیزیش بشه ن واسه پنیک شدن کلا میترسم دوراز جونش حتی بابام و بقیه اعضای خانواده ام
همش نگرانشونم تا گوشی جواب نمیدن استرس میگیرم سریع هزار جور فکر بد میکنم واقعا نمیدونم چ کار کنم از دست این فکرا وقتی خانوادم چیزیشون نیست سالمن همش فکرا بد میکنم تو ذهنم نمبدونم چ کار کنم دیگه خسته شدم
همش ترس از دست دادن دارم