سلام
یادمه یکی از آشنایان ما سالهای خیلی گذشته، بریده هایی از روزنامه ی مشارکت رو جمع می کرد که یه روزی توی جمع داستانش رو برای ما تعریف کرد.
یادداشت ها مربوط به یک خانم خبرنگار آمریکایی بود که برای تهیه ی گزارش میره مصر. اونجا از زیبایی و پوشش های باشکوه و آرایش زنهای مصری خیلی تعجب میکنه
این جمله ها رو واضح یادمه نوشته بود:
وقتی کنار یکی از اونها راه می رفتم حس میکردم گنجشکی هستم که کنار طاووسی راه می رود
تا اینکه اتفاقی میفته و یک جور انقلاب فرهنگی در مصر صورت میگیره و زنها به صورت دسته جمعی به حجاب روی میارن
متاسفانه اون حادثه رو یادمنمیاد که آیا با روی کار آمدن کسی این اتفاق میفته یا نوشته شدن کتابی یا رهبر مذهبی باعث این رویداد میشه
خبرنگار اینطور تعریف میکرد که وقتی وارد ادارات مصر میشدم می دیدم زنهایی که حجاب دارند انگار یک جور تفاهم و خواهرانگی بینشون هست و چقدر سعی میکنند کار هم رو راه بندازند.
ای کاش من روزنامه هارو داشتم متاسفانه بریده ها داخل پاکتی بودند و سالهای پیش گم شدند
اگر داشتمشون اون وقت اینجا یادداشت هارو می نوشتم
خیلی به این فکر میکنم چه اتفاقی باعث روی آوردن بسیاری از زنها به حجاب شد و اینکه چطور ممکنه همچین اتفاقی در کشور من هم بیفته و یک جور خواهری بین ما شکل بگیره...
حتما راهی هست...