باخانوادش ی حیاط میشینیم کلا رابطه نداریم پیش خانوادش میشینه اصن خونه نمیاد حتی برای خواب هم پیش اونا میخوابه اصن ب من اهمیت نمیده انگار من وجود ندارم من ازدواج دوممه بخاطر حرف مردم و بچم تحمل میکنم و یدونم خانوادم حمایت نمیکنن میگن خجالت میکشیم ازمردم.اگ بگین مجرد بامجرد چرادقت نکردی متاسفانه ماهم روستایی هستیم همه چیه منو میدونس من اصن دروغی براش نگفته بودم هزار بارم بهش گفتم بایکی مث خودت باش گف من تورو میخوام خانواده هامون مخالف ازدواج ما بودن.من بازم مشکلی ندارم هزاربارم گفتم اگ نمیخوای تموم کن لازم نیس اینکارارو کنی میگه خودت برو توافقی تموم کن منم واقعا چون حمایت نمکنن نمیتونم اینکاروکنم همش تنهام توخونه افسردگی گرفتم خیلی تنهام بنظرتون چیکارکنم لطفا برای من ی راهی نشون بدین خواهش میکنم ازتون🥲😭