بالا گفتم پانیذجون قبول کرد بخوره من نشسته بودم گریه میکردم اون رف سرکار بعد کار داشت مجبور شد برگرده خونه اومد دید دارم گریه میکنم گف چرا گریه میکنی گفتم شاید نیاز باشه قرص بخوری ولی قبول نمیکنی گف باشه میخورم..
انگار ی بار سنگینی از دوشم برداشتن😣😪
اینم از جونودل نمیخاد میخادا ولی زیاد نه
میگه خدا هروقت بخاد اونوقت میده ما خودمونم پاره کنیم بی فایدس