انگاری تاپیکمون رو چشم زدن
تا یک ماه پیش همه چیز عالی بود
حالا الان پشت سر هم اتفاق بد
این آبان برای هیچ کس ماه خوبی نبود
خیلی خستم وآشفته
از اونطرف فکر فاطمه
ازاین طرف خبر آیدا
خودمم که اون خانومی که ازش براتون حرف زده بودم دوباره امشب بهم کنایه زد که تا ۱۰ تاهم بیارم دخترمیشه
چی بگم ؟چی دارم بگم؟بازم زبونم قفل شد وتوی خودم شکستم وشب وقت خواب اشک هام جاری شد.....
دیگه خستم خسته خودم که این آرزو رو با دل وجون میخوام وقتی یکی دست میزاره رو نقطع ضعفم داغون میشم داغون ....
خدایا خودت به هممون کمک کن ای خدا😔😔😔😔😔😔😔😔