من و داداشم تفاوت سنی مون کمه
از بچگی مدام دغدغه درسشو داشتند بعد دانشگاهش بعدم هر روز خونمون جنگ روانی بود برای کارش الانم ازدواج
هر روز مامانم با خاله هام حرف میزنه بابام و عمو هام ک دختذ خوب پیدا کنند یا ببینید خودش کی دلش میخاد
هیچ وقت دغدغه منو نداشتند و خیلی ناراحتم از این حس