دیروز بابام رفته بود حکم گرفته بود و خودش گم و ... شده
مامورا اومدن بردنش
تا عصر بیمارستان روان بودیم
مجبور شدیم بگیماین خوبه
شاید بگین چرا نذاشتین
ولی هیج کس نمیدونه که این بشر چقدر کینه داره
چقدر هیولاست
و چند ماه بعد که می اومد احتمال قتلمونم داشت
و امروزم باز میگفت دوست دارم با اسحله بکشمتون و بعد خودمو و اینجمله رو چندین بار گفته
خب اون اخبار حوادثی که میخونیممنشاش همین ادمایی مث داداش منن💔