میرم خونشون یدفعه عصاش میزنه ب من میخنده محکم نمیزنه خوشش میاد انکاری از ته دل میخنده چ تو خونه ببینه چ راه پله بنظرتون چرا اینکارو میکنه از خنده هست یا فکر دیگه ای در سر داره میزنه به پاهام
«رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ» خدایا من از تو معجزه ای میخواهم،معجزه ای بزرگ،معجزه ای در حدخدا بودنت،تو خود بهتر میدانی،معجزه ای که اشک شوقم را جاری کند🙏☺️
با عروسش دوستم طبقه بالا میشینن بهش میگم میگه تو چقد وسواسی حرف در میاری اون که عقلش کار نمیکنه میگم اگه کار نمیکنه ترو چرا نمیزنه چرا میزنه ب اون قسمت پام