عزیزم من تاپیکتو ندیده بودم ولی درکت میکنم خواستم بهت بگم ،منم همین بلای تورو توسط بابام و پسر عموم سرم اومد بیگناه رسوا شدم،منم دقیقا مثل تو اون شب تصمیم گرفتم خود کشی کنم چون دیگه چیزی برام نمونده بود نه ابرو هیچی هیچیی
از سر بی کسی اومدم ب این جا پناه آوردم ولی کاربرا برخوردشان فرق داشت
ی عده میگفتن تو فقط از طرف خودت حرف میزنی،بعضیا مسخرم کردن،بعضیا گفتن تو عرضه خودکشی داشتی این جا جار نمیزدی
من اون شب ۴۰ تا قرص خوردم،سه روز بستری بودم معدم هنوز ک هنوزه درد داره ولی هیچی تغییر نکرد هیچیا
خواستم بگم با خودکشی ادم بدتر خودشو زجر میده