موقعیت :خانه کراش
تو آشپز خونه بودم داشتم آب میخوردم ک دیدم تو هال کسی نیست و همه جا ساکته دور بر رو نگاه کردم دیدم کسی نی بعد یادم اومد همه قرار بود برن باغ پشت خونه
من تصمیم گرفتم ک برم تو راهرو بودم سرم پایین بود داشتم میرفتم بیرون ک محکم خوردم ب سینه کراشم اخی گفتم تا دیدمش دستپاچه شدم گفتم ببخشید تا خواستم برم بازو مو گرفت ب سمت خودش کشید گفت خوبی🥺؟؟ببینمت
بعد منم گفتم آره خوبم عطر تنش منو ب جنون میرسوند
خواستم برم ک منو محکم تو بغلش گرفت و گفت میدونی من خیلی دوست دارم؟مراقب خودت باش😉
اره من مقصر نیستم ذهنم زیادی فعاله دعا کنید بخابم😭😂