من اول مهر سال اول معلمیم هست و میرم سر کلاس
از اردیبهشت باردار شدم (که غیر قابل پیشبینی بود) دو هفته پیش تقریبا سقط شد حالا همش اطرافیانم منو میبینن میگن میخاستی مدرسه نری مرخصی بگیری از زیر کار در بری نشد از این فکرا که مدرسه نری بیا بیرون و... .
یا میگن نقشه کشیده بودی که کمتر بری سر کلاس خدا میدونست نقشه داری. و میخندن. منم دفعه های اول فقط خندیدم رد شدم ولی هنوزم منو میبینن میگن و میخندن و خوشم نمیاد
اینارو برا خنده و شوخی میگن ولی من خودم میدونم که بارداریم برنامه ریزی شده نبود و بنظرم این موضوع برا شوخی مناسب نیست شایدم من حساس شدم
دل بسته بودم بهش با اینکه هفته های اول بود.
هی دارم سعی میکنم فراموش کنم باردار بودم اون حس دلتنگیش یادم بره ولی یسریا تو فامیل که شوخ طبعن منو میبینن اینارو میگن دوباره میرم تو فاز دلتنگی و اینکه چقدر ذوق داشتم به این هفته برسم برم غربالگری دست و پاهاشو ببینم