عقدیم
حدودا یه هفته ای هست ندیدمش کار داره
یک ساعتی ازم دوره بخاطر اینکه بتونه جهیزیه بخره سه شغله شده وقت نداره بیاد پیشم منم نمیتونم برم دلم براش تنگ شده
چیکار کنم چجور خودمو سرگرم کنم 🥲
درس هم میخونم با این دلتنگی دلمم به درس نمیره
من عقد کردم همش میچسبیدم بهش
نمی تونستم من
جهیزیه مگه با پسره؟
اونم ازدواج محدد
تا سرز زندگی رفتیم ۵ماه شد
و الان دوساله زیر یک سفقم
دوسال وخورده ازدواج محدد کردم
۴۰ ساله هستم بچه یکساله دارم
عقد یک چیز عجیب پیوند عجیبیه بین زن مرد
باز در میرفت
سه شب باهم می خوابیدم تعطیل دوسه روز هم میشد پشت سرهم
یک روز صرف ببینمش مکشوندم بیرون پارک جایی
من سنتی
کلا زود دل میبستم به خواستگار های که منو میخواستن
موقع ازدواج اولم وو
و اون قبلی هم خیلی وابسته ش بودم
واینم همین طور
تا آخر بارداری با هم خوب بودیم
از اسفند ۴۰۱ که عقد کردیم
تا تیر ماه پارسال که پسر م بدینا اومد
مشکلات هم زیاده
الان یکم فکرش بچه
ومث اونونوقع ما دوتا فقط نبستیم
پای بچه وسط هست
قربانت عزیزم
وجه ش
َکارمنده حسابدار ه
مرومیش.همچی ش خوبه
حالا چی میزنه تو سیگارمیپیچونن
یا حشیش یا گل
بعد اگر چیز ی دیگه ی نزنه
پود. سبزه دیدم تو ماشین پارسال
پیارسال سیگار تو ماشیتن دیدم
بعدها سرچ کردم یعنی پارسال فهمیدم واسه پیچوندن تو سیگار استفاده میشهد همون چیزی که میزنه
ولی گرفتار هست دیگه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
