میگن یه خانواده بودن که یه بچه فلج داشتن و دکتر و جوابشون کرده بود که بچه خوب بشه میگن یه روز مادر بچه میره خرید وقتی برمیگرده میبینه بچش یواش یواش داره راه میره و همینجور هم صدا حضرت ابولفضل میزنه بعد مادرش تعجب میکنه با دیدن این صحنه بعد از پسرش میپرسه که چرا همش صدای حضرت ابولفضل میزدی میگه وقتی تو خونه تنها بودم یه نفر اومد بهم گفت من حضرت ابولفضلم اومدم شفات بدم دستت رو بده بهم پاشو منم دستشو گرفتم پاشدم راه رفتن و همینجور هم که راه میرفتم دستم تو دستش بود و صداش میزدم بعد که دید دارم راه میرم دیگه غیب شد. بعد اون خانواده میان خونشون رو به نیت حضرت ابوالفضل میدن که ازش مسجد بسازن مسجدی به اسم حضرت ابولفضل ازش ساختن که روزهای هفته همش درش بسته است و فقط چهارشنبه عصر میان درشو باز میکنن و خیلیا برای حاجت میان داخلش و میگن خیلییی حاجتت میده و بخاطر اینم فقط چهارشنبه عصر درشو باز میکنن چون این معجزه تو روز چهارشنبه عصر اتفاق افتاده و مسجد خادم داره معجر داره همچی داره تو شیراز هم هست
چه جالب
کجاست قربون اهل بیت برم که حواسشون به ماهاست 🥹
جدی؟
بعد چرا حضرت ابوالفضل اونده قبلش نذری داشتن؟ چکار کرده بودن؟
تو اون مسجد چهارشنبه ها چکار میکنن؟ پول که جمع نمیکنن؟ همسایه ها واقعا دیده بودن که شفا گرفته
آخه خیلیا به اسم اهل بیت کاسبی راه انداختن
باشه گلم من دیروز اونجا بودم تاپیک هم زدم که اسمتون رو بگید براتون دعا کنم
بازم چشم اگه رفتم حتما بیادت هستم
ولی میشه تو هم از ته دلت برام دعا کنی و از حضرت ابوالفضل بخوای که حاجتمو بده و دفعه بعد حاجت روا شده برم تو مسجدش اگه اینجوری شد میرم برای تو هم شمع روشن میکنم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
27 ثانیه پیش
29 ثانیه پیش
30 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
