خاستگاره نوه عموی مامانشه ک خیلی خانوادگی روابطشون صمیمیه ..دوستمم خیلی وقته ازش خوشش میاد ولی چون خجالتی و ترسوعه به کسی جز من هیچی نگفته .. حدود دو سه ساله درگیرش شده . امروز با گریه زنگ زد گفت مامان پسره قراره برای خواهر بزرگش بیان خاستگاری
دلم ریش شد براش🥲
روش نمیشه به خواهرشم بگه
خدایا دلت برای قلب عاشق این بچه نسوخت یعنی؟این چه عذابیه ک تو داری اونو میدی خدا جونم؟!