من مادرم ، مادر کودک بیش فعال

این تاپیک تجربیات چندین ساله ی من هست امیدوارم با آگاهی شما عزیزان ، هیچ بچه ای به اشتباه چوب بیماریش و ناآگاهی پدرو مادرش نخوره 

این بچه ها وقتی به دنیا میان خیلی عادی هستن ، حتی آروم ، 

ولی کمکم از ۲ سالگی علائمشون نشون داده میشه 

از ۵ سالگی هم قابل تشخیص 

توصیه ی بسیار مهم من اینه که هر کی این تاپیک دید و خوند و احساس کرد کودکش یک یا چند ویژگی داره حتما حتما پیش روان پزشک کودک ببره تا دقیق ببرسی بشه 

تا از عواقب آینده ای پیش روی هم خودشون و هم بچشون که خودم به چشم دیدم ( خواهرم) در امان باشه 

وقتی پسرم دنیا اومد خیلی خوشحال بودم چه برنامه هایی که براش نداشتم 

فکر میکردم که پسر من فوق العادست 

تا دو سالگی همه چیزش عادی بود ولی کمکم شروع به شیطنت کرد کمکم با بزرگتر شدنش مقایسه ی من با بچه ها ی همسنش شروع شد 

میدیدم چقدر نسبت به بقیه انرژیش بیشتر شیطون تره ،فعال تر و لجباز تره 

یه نکته ای که هست این هست که ویژگی ها در هر بچه ای به شکل متفاوت بروز میکنه ، یکی شیطنت های خطرناک انجام میده ولی یکی شیطنت های محتاطانه، 

اون چه که در همه ی بچه ها هست ، فعالیت بیش از اندازه ی اون هاست 

رفتار های پرخاشگرانه با هم بازی اشون دارن و معمولا علت ناسازگاری و دعوا در بازی هاشون هستن ، 

خلاصه وقتی پسرم ۴ سالش شد ، دیگه عیر قابل کنترل شده بود ، حتی مهد هم از دستش عاصی شده بودن 

دیگه اینجا به همسرم گفتم ببریم دکتر که با این جمله مواجه شدم 

بچه نرمال ، تو اعصابت ضعیف 

البته متاسفانه بعضی از مادر و پدر ها نمیخوان قبول کنن که فرزندشون دارای  عیبی باشه به همین خاطر بیشتر بچه ها درمان یا تشخیص داده نمیشن 

خوب عزیزان 

این بگم خواهرم دچار بیش فعالی بود ولی به علت ناآگهی پدر و مادرم 

اصلا تشخیص داده نشده بود تا اینکه با علائم پسرم اونم تشخیص بیش فعالی داده شد 

خوب میخوام از خواهرم بگم 

دخترها هم دچار بیش فعالی میشن ولی کمتر از پسرها خود بیش فعالی هم چندین نوع هست 

۱بیش فعالی 

۲بیش فعالی تکانشی 

۳بیش فعالی همراه با کمبود توجه و تمرکز 

۴بیش فعالی تکانشی و همراه با کمبود توجه و تمرکز 

که متاسفانه هم خواهر و هم پسرم از نوع چهارم هستن که بدترین حالت سه و چهار محسوب میشه چون تمرکزی روی کارها و مخصوصا درس ها ندارن 

الان خواهرم ۲۶ سالشه و بگم از ویژگی هاش تا یه دورنمایی از این کودکان درآینده داشته باشید 

خواهرم شیطون بود وقتی کلاس اول شد مامانم طفلی روز خوش ندید از دستش 

اون قدر هم سواد نداشتن ببینن خواهرم چش و هر چی برچسب بود به خواهرم زدن 

تو تنبلی ، تو بینظمی ،تو خنگی ، تو شلخته ای ، تو بی ادبی ، تو......

خلاصه خواهرم کلاس اول با بیخیالی با نمره های داغون تموم کرد ، بیشترم تو املا ضعیف بود ، چون بیچاره تمرکزی روی درسش نداشت ، چون دست خودش نبود 

کلاس دوم ، یه معلم بی ادب گیرمون افتاد ، همش خواهرم تو جمع تحقیر میکرد ، همش مامانم میخواستن که مامانم با خجالت تمام هر هفته مدرسه بود ، و همه ی این کارایی که خواهرم ناخواسته انجامش میداد مث بی توجهی به درس و بازیگوشی و اینا بر میگشت به ویژگی های ذاتی  خواهرم یعنی حتی کسی نمیگفت شاید این بچه مریض باشه 

خلاصه خواهرم هر سال تحقیر میشد تا اینکه اول دبیرستان ترک تحصیل کرد 

بعد از اون اصلا اراده ی هیچیو نداشت فقط میخورد و میخوابید 

همش دوست داشت بره بیرون خرید ، بره خوش بگذرونه و بخوره بی هدف 

میگفت برای زندگیم هدفی ندارم 

هر کاری انجام میداد ، وسطا ولش میکرد 

با مامانم لجبازی میکرد 

و ما هم فکر میکردیم افسردگی داره ، ولی آره افسردگی داشت چون بیش فعالی اگه درمان نشه افسردگی میاره ، و معمولا پسرها متاسفانه به سمت اعتیاد کشیده میشن 

خلاصه خواهرم ازدواج کرد 

ولی اصلا به خودش نمیرسید 

به بچش نمیرسید به زندگی نمیرسید ، میگفت انگار مغزم این همه مسئولیت نمیتونه پردازش کنه

خونه همش کثیف بود ، بچش تا میتونست میزد ، با شوهرش بد رفتاری میکرد،....

و اون جدا شد و ...همه ی این ها میتونست اتفاق نیوفته فقط اگر پدر و مادرم اگاهی داشتن 

گفتم که بیش فعالی دسته بندی میشه بعضی ها فقط قسمت شیطنتش دارن 

وبعضی ها هم علائمشون خیلی محدود  ولی کلی این هاست

من علائم پسرم میگم که همراه با عدم توجه و تمرکز هست

وقتی تو مهد بود نسبت به بچه ها شلوغتر و ناآروم تر بود

دوست داشت همه به حرف اون گوش بدن

معلما میگفتن رو جاش نمیشینه فقط داره تو کلاس دور میزنه 

بچه ها رو بدون هیچ دلیلی میزد

رو نرده ها میرفت 

تمام اسباب بازی ها خراب و داغون 

دادو بیدار برای رسیدن به خواستش

و از کجا فهمیدم عدم توجه و تمرکز داره 

اصلا نمیتونست شعر حفظ کنه فقط دو بیت اول حفظ بود بقیه رو فقط قافیه هاش میگفت

وقتی میخواست بازی کنه همزمان به تلوزیونم گوش میداد یا باید تلوزیون روشن باشه

4 تا تصویر میزاشتم پیش رو به ترتیب میگفتم بده مثلا عکس  مداد دفتر خودکار پاک کن میزاشتم براش نام میبردم نمیتونست به ترتیبی من ازش خواستم بده

بعد پیش خودم گفتم حالا کجا باید ببرمش

شروع کردم به سرچ فهمیدم 

باید ببرمش پیش روان شناس کودک روان پزشک کودک  یا متخصص مغز و اعصاب کودکان  ولی روان پزشک کودک بهتر    چند جایی بردمش هر کی یه جوری بود بعضیاشون دلسوز نبودن و..

ولی از اونجایی که یه دکتر مغز واعصاب کودکان  خوب سراغ داشتم بردمش پیش همون

. تجربه ی من از 2 سال دکتر رفتن هام 

باید دکتری که میبرید حتما حتما بهترین دکتر شهر یا منطقتون باشه چون داروهای اعصاب و روان مهم هستن که درست داده بشه

به هیچ عنوان دکترتون عوض نکنید چون چندین جلسه لازمه که پزشک بچتون بشناسه برای همین بهترین انتخاب کنید که نیاز به عوض کردنش نباشید 

و من با چندین جلسه رفت و امد با یه دکتر متوجه شدم پسرم  لکنت  دیسلکسی و آسپرگر داره  که همگی پشت  همین بیش فعالی قایم شده بودن که اگه دکتر چندین جلسه پسرم نمیدید تشخیص داده نمیشد

قبل از اینکه ببرمش پیش متخصص مغز و اعصاب 

پیش روان شناس  کودک بردمش 

اون گفت تشخیص بیش فعالی داد و گفت باید دارو مصرف بشه و من به شدت مخالف دارو بودم چون فکرمیکردم بچه بهش معتاد میشه و از بس درباره ی دارو بهم بد گفته بودن و بد شنیده بودم به خودم اجازه ی دارو دادن به بچم نمیدادم فکر میکردم یه جور ظلم به بچم 

گفت اکه دارو نمیدی بیارش کلاسای آموزش ما    که برای بچه های بیش فعال هست و 45 دقیقه باهاش با بازی کار میکردن 

خوب بود چندین جلسه رفتم

 من اصرار میکردم باید پیشش پسرم بشینم تمام کاراشون یادداشت میکردم میومدم خونه همونا رو با مثالای مختلف باهاش کارمیکردم حتی تو نت اسم اون تمرین میزدم برام نمونه های دیگه رو میاورد و من چاپشون میکردم و باهاش کار میکردم

 وقتی حرفام تموم شد از تمرینات عکس میگیرم که هر کی دوست داشت با بچش کار کنه حتی اگه بچه های نرمالی دارید این ها برای تمرکز خوب هستن

ولی اینا درسته تاثیر داشت ولی درمان نبود یه جور یه عصا دست یه کم نابینا دادن بود اون عینکه همون دارو ها بودن و من خبر نداشتم

دیدم تا کی جلسه ای خدا تومن پول بدم و بازم شاید 10درصد بهم کمک کنه گفتم بزار دارو رو شروع کنم چون باید بین بد و بدتر یکی انتخاب میکردم و من دارو رو انتخاب کردم

از روز های خودم بگم به عنوان مادر همچین کودکی 

روزایی که برام به سختی شب میشد 

با خواب شب آروم میگرفتم و با بیدارشدن پسرم استرس و اعصاب خوردی من شروع میشد 

نمیدونستم به بچم برسم یا به خونه زندگیم

 تازه همسرمم میومد انتظار داشت که با روی خوش ازش استقبال بشه حقم داشت ولی من خدا رو شکر تمام سعیم میکردم که اون میاد من مرتب باشم و الکیم یه لبخندیم گوشه ی لبم میاوردم ولی از درون خسته بودم چون میدیدم مامان و بابام چقدر سر همین آشفتگی مامانم باهم بحث داشتن

مامانمم از اون ور ازم انتظارای بیهوده داشت چون وقتی پسرم شیطونی میکرد من ترجیح میدادم خونه باشم و بیشتر جاها رو عذر و بهونه میاوردم نمیرفتم و اینها همه باعث میشد اطرافیانم ازم رنجیده بشن

و من به عنوان یک مادر درک نمیشدم حتی خواهرامم میگفتن تو بچه رو نمیتونی تربیت کنی  بزنی تو گوشش دیگه از این کارا نمیکنه و کلی حرفای دیگه 

خواهش من از شما اینه که تو رو خدا اگه چنین بچه هایی تو فامیل دارین لطفا به مادر اون بچه آرامش بدید و چه مادر و چه کودک سرزنش نکنید 

این رفتاری هست که من از اطرافیانم خیلی دیدم حتی شده پسرمم برای کارش تنبیه کردن و یا اونقدر به من فشار اوردن که من روی بچم خالی کردم متاسفانه

از دیسلکسی پسرم بگم 

دیس لکسی یعنی اینکه تو ی خواندن و نوشتن حروف و اعداد مشکل دارن

نمیتونن حروف رو تو ذهنشون نگه دارن 

من میدیدم پسرم تو ریاضی و علوم خوبه

من باهاش کار میکردم با اینکه امسال پیش چون پسرم تو یک سال نمیتونه حروف الفبا رو یاد بگیره ترجیح  دادم خودم باهاش از امسال کار کنم که عقب نیوفته 

اصلا حروف الفبا رو نمیفهمه یادش میره به قوللی از این گوش در از این گوش دروازه

و من با کار کردن فهمیدم 

خوب اگه پسرم کلاس اول میرفت تازه اون موقع میفهمیدم خیلی دیر میشد 

چون متاسفانه هیچ دارویی نداره فقط نیاز به آموزش زیاد دارن تا راه بیوفتن 

توصیه من اینه که با بچههاتون قبل مدرسه جند تا حروف کار کنید بببینید وضعیت بچتون چه طوریه که قبل مدرسه بتونید کمک کنید بهش 

و به جز مشکل تو خوندن تو نوشتن هم بد و ناخانا مینویسن انگار دارن خط میخی مینویسن بزرگ و کج و کوله ویا بعضی ها هم قرینه نویسی دارن

آسپرگر پسرم چه طور تشخیص داده شد ؟

از اونجا که پسرم چند جلسه بردم کلاس کاردستی 

اون خانم گفتن که پسرتون به نظرم مشکل دارن تو ی حرکات دست و هماهنگی مغز کاردستیش نسبت به سنش نمیخونه 

و من فکر میکردم برای بیش فعالیش

و بعد کم کم زوم کردم رو حرکاتش دیدم نسبت به همسناش دوچرخه رو نمیتونه بدون چرخ کمکی رکاب بزنه یا روی پدال دایره کامل نمیزنه    توپ محکم شوت نمیزنه 

انگار هماهنگی بین مغز و حرکت کمه

و اینکه وقتی همکلاسیاش تو خیابون میدید بهشون نگاه نمیکرد 

اصلا اجتماعی نبود 

تو کوچه نمیرفت 

تنها تو پذیرایی نمیموند

عادت به یک کار تکراری داشت فقط ناخن میخورد یا مثلا یه تیکه از فیلم که خوشش میومد 20 بار میدید 

عاشق بتمن میشد باید تمام وسایلش داشته باشه 

یه مدت تیکن باید همه چیزش میخرید

و اینها رو سرچ کردم دیدم نشانه های آسپرگر که بعضی کودکانی که بیش فعالن متاسفانه آسپرگر هم هستن

و این باعث شد داروهاش به کل عوض شه 

جلوتر میگم داروهاش چه طور بود

داروش اول ریتالین بود که تمرکزش خوب کرده بود 

ولی با دوز نصف ریتالین 10 حالت های عصبی گونه بهش دست میداد که بعد یک سال دارو ها رو جابه جا کردن و کم و زیاد کردن تازه داروهاش فهمیدیم که چیا براش خوبه و بهش میسازه 

برای همین میگم باید تحت نظر یک دکتر فقط باشن که دوز دارو و شناخت بچه دست بیاد تا درمان اتفاق بیوفته

یه اتفاق بدی که پیش روی من بود اینکه پسرم بعد از 2 ماه استفادهی هر دارو بهش عادت میکرد و دیگه بدن روش جواب نمیداد و من باز باید داروی جدیدی رو امتحان میکردم...

معمولا بچه های آسپرگر و 

و بیش فعال نه همه ولی بعضی ها با لکنت همراه هستن

که این لکنت با داروها تا حدی بهتر مییشه

من تا قبل این موضوع فکر میکردم لکنت یعنی تکرار یک حرف مثل  نننننرگس

ولی پسر من لکنت داشت و من خبر نداشتم 

یا اینکه دو تا حرف جا به جا میگفت هم مربوط به دیسلکسی هم لکنت    ملاقات  مقالات

لکنت به تکرار حرف کلمه جمله یا حتی کشیدگی یک حرف یا کلمه رو لکنت میگن

وپسرم درگیرش بود مثال   مامان بیا بیا بیا بریم خونه مامام جون خونه ی مامان جون اونجا اونجا بازی کنم

بقیه ی علائم تیتر وار مینویسم 

بعضی ها همش دارن بعضی ها کمی 

اونهایی من تجربش دارم میگم 

اصلا به حرفام  توجهی نمی کرد

تمام وسایلاش و این ور اون ور جا میزاشت 

زود از کوره در میرفت و جیغ و داد 

مدام در حال خرابکاری ، تمام اسباب بازی هاش خراب و داغون 

حوصلش نمیگره تکلیف مهدش حل کنه ،  عدم توجه و تمرکز

 یواشکی تو خونه جیش میکرد         همه این طوری نیستن

وقتی صداش میکنی انگار صدات نمیشنوه     عدم توجه و تمرکز

و تمریناتی که من کلاس های کار درمانی میبردم براتون عکساش میزارم