2777
2789

شب تاسوعا رفتم هیئت محلمون ک ما تقریبا ۳۰ساله تو یکی از کوچه های معروف تهران زندگی می‌کنیم همه رو هم میشناسم 

چون کمرم درد میکنه صندلی بردم بشینم مامانم یه زیرانداز کوچیک آورد با خودش ،اونجا یه خانوم پیر دیدم ک تاحالا تو اون محل ندیده بودم تنها گوشه ای نشسته بود گفتم حاج خانوم پاشو زیرت پتو بندازم بشین گفت باشه 

یکم نشست هر چقد پرسیدم اهل اینجایی،چرا تنها اومدی دیر وقته جواب نداد بهم گفت امشب دعا کن برای همه انشالله حاجت روا بشی 

کمی نشست بهش چایی حتی دادم خورد 

ولی بعد نیم ساعت سرم برگردوندم نبود از مادرم پرسیدم گفت من کسی ندیدم کدوم خانوم پیر؟یعنی ممکنه از ائمه باشه یا توهم زدم؟

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

😀خیلی خودتو تحویل گرفتی عزیزم 

نه یه انسان عادی بوده 

جهنم همین دنیاست بزار مارو بسوزونن...اگر به حس ششم ف...ال و طلسم و دعا گرفتن و مولا و نفرین و کارماشو پس داد اعتقاد داری  لطفا منو ریپ نکن ...حس و شهود پایه هاش سسته...درست مثل تارهای عنکبوت ...در ضمن من بلد نیستم دلداری بدم  اگر بلد باشم راه حل میدم منتقد خوبیم هستم ...یه آدم معمولی که معمولی بودنشو پذیرفته 

نمی دونم

ولی مادرمون زهرا گفته هرجا روضه پسرم باش میام... 

گلنار ینی شکوفه درخت انار ما به گویش محلی خودمون به درخت انار میگم نار وخب انار فقط تنها میوه مورد علاقه منه، برای اسم مستعارم گذاشتم گلنار 🥳

چه شکلی بود؟

امام علی (ع): در شگفتم از بخیل، بـــه ســــوی فـــقـــری مــیشــتــابــد كـــه از آن مــیگــریزد.و سرمایه ای را از دست میدهد كه برای آن تلاش میكند. در دنیـا چون تهیدسـتان زندگی می  كند، اما در آخـرت چون سرمایه داران محـاكمه میشود در شگفتم از متکبری كه دیـروز نطفه ای بی ارزش وفـردا مرداری گندیده خواهـد بـود و در شگفتم از آن كس كه آفرینش پدیده ها را مینگرد و در وجود خدا تردید دارد! و در شگفتم از آن كس كه مردگان را میبیند و مرگ را از یاد برده است، و در شگفتم از آن كس كه پیدایش دوباره را انكار میكند در حالی كه پیدایش آغازین را مینگرد، و در شگفتم از آن كس كه خانه نابود شدنی را آباد می ّ كند، اما جایگاه همیشگی را از یاد برده است.
آره کاملا کنارم رو صندلی بود مادرم گفت صندلی رو بده من ،میشینم سخته پاشدنم تو بشین زمین

چه عجیب پس شاید واقعا یه ندای غیبی بوده 

 آرزوها پایان ندارد آدمی به هرجا که که می رود گمان می کند به غایت القصوای مقصود خود رسیده است درصورتی که دنیا بی پایان است.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   my_00  |  1 روز پیش
توسط   nnnnop  |  10 ساعت پیش
داغ ترین های تاپیک های امروز