14تیر 1404 یک شب تابستانی اما خنک
هوای تمیز و خنک ،حیاط و باغچه ای که خیس شده رطوبت اب و خنکی هوا منو وادار میکنه که نفس های عمیقی بکشم و با هر نفس غرق در خاطرات گذشته میشم شب های که فرش پهن میکردیم میخوابیدم قبل خواب غصه های کوتاه پدر بزرگم رویا پردازی های ما شوخی خنده های که دیگه تکرار نشد چه آسمان قشنگ پرستاره ای یادش بخیر