^===خوشبختی چون سرابی دور دست ..و دل دریغ؛از نوری در این سیاهی ....این بغض سنگین -__- این خستگی مفرط ---این حس تهی ؛؛ همه و همه ؛ داستانی ست که هرگز به پایان نمیرسد ===^
من ۴ سال طارم بودم آب و هواش عالی جای کوچیک ودنج بود زبان شون ترک بود ولی خب میگفتی فارس هستی فارسی حرف میزدن ولی خونه هاش گرونه هم اجاره هم خرید وضع مالی مردمش هم خوبه
زندگی بزرگترین شوخیه خداست💚💚💚 که ما زیاد جدیش گرفتیم 💜💜💜